، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

مسافر بهار

طاها و اتاق عمل

1393/12/18 14:24
نویسنده : بابا
366 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامان یک سال پیش متوجه شدیم ک یه مشکل کوچولو تو شوشولت داری که آقای دکتر گفتن اگه تا یه سال دیگه خوب نشد باید عمل بشی و متاسفانه تو این یک سال هیچ تغییری نکرد ک بلاخره مجبور شدیم عمل کنیم. واسه8ام تیر از بیمارستان کودکان مفید وقت گرفته بودیم که از شانس بد روز اول ماه رمضان بود. مامانی زهرا و بابایی هم زحمت کشیده بودن و تشریف آورده بودن، و چه  قدر خوب شد که اومدن، واقعا دلگرمی بزرگی بود. خیلی استرس داشتم و نگرانت بودم ولی وقتی تو بیمارستان بچه هایی رو دیدم که چه دردهایی رو تحمل میکنن و از بیماریشان دارن زجر میکشن واقعا ناراحت شدم و از خدای مهربون واسشون سلامتی خواستم و واقعا دیدم که بیماری گل پسر من در مقابل مریضی اون عزیزان هیچی نیست و دوباره خدای مهربون رو به خاطر سلامتی پسرم شکر کردم. اون روز ساعت10:30 طاهارو بردن اتاق عمل و یه ساعت دیگه با هشیاری کامل آوردن بخش کودکان. اولش اروم بود ولی با دیدن من زد زیر گریه که زود ارومش کردم و ب خاطر مسکنی که بهش زده بودن یه دو ساعتی رو پای من خوابید. همون روز طاها دوست داشتنی من مرخص شدن، تا بابا کارای ترخیصش رو انجام بدن مام آماده شدیم و با بابایی و مامانی و بابا اومدیم خونه. خانم پرستار گفتن که طاهاجون به خاطر عملش چن روز نمی تونه خوب راه بره ولی طاها از لحظه‌ای که اومدیم خونه و علی رو دید باهم شروع کردن به بدو بدو. شکر خدا گل پسری بعد عمل اصلا اذیت نشد و مارم اذیت نکرد. 

خدای مهربون شفای همه ی مریضارو بده مخصوصاً  کوچولوهای پاک و دوست داشتنیقلب

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مسافر بهار می باشد