، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

مسافر بهار

اولین خرابکاری

طاها جونم امروز وقتی می خواستم تو دستشویی دست و صورتت رو بشورم  ( انقدر که پسر شرّی هستی ) با پات به جا مایعی زدی و اونم افتاد و شکست  فدای سرت عزیز مامان. ولی از عاقبت این کارات می ترسم  این خرابکاری رو تو ٤ ماه و ١١ روزگیت انجام دادی. ...
11 مهر 1391

واکسن 4ماهگی

سلام عسلم الان که دارم این پست رو میزارم تو توخواب ناز هستی و سرماخوردگیت کاملا خوب شده و واکسنت رو تو مرکز بهداشت کرج با ٤روز تاخیر زدیم. خیلی می ترسیدم که بعد از زدن واکسن حالت بد شه و دوباره بی حال بشی و من غصه بخورم اما شکر خدا و بر خلاف تصوراتم حالت اصلا بد نشد، قربونت برم که راضی به اذیت شدن مامان و بابا نمیشی   وزن گل پسرم تو ٤ماهگی٧/٦٥٠ وقدت هم ٦٦ که کاملا نرمال و طبیعی. آقای دکتر از قد و وزنت کاملا راضی هستن و گفتن که پایان ٥ ماهگی باید غذا دادن به پسرطلا رو شروع کنیم. امیدوارم خوب غذا بخوری و تو این امر هم با ما هم قدم شی. خیلللللللللللللللللللللللللللللللللل ماهی، ماهم خیلی دوست دارم نفسم ...
9 مهر 1391

نفس مامان 4ماهه شدنت مبارک

جوجوی من از این که ٤ماهه حس زیبای مادر شدن رو بهم هدیه دادی ازت ممنونم. گلکم دنیای ما ( مامان و بابا ) با وجود تو خیلی قشنگ تر شده و تصور لحظه ای  بدون تو، حتی تو ذهنمون هم نمی گنجه. تو پست قبل نوشته بودم که متاسفانه سرما خوردی و الان هم چند روزی میشه که از این موضوع گذشته ولی تو هنوز کمی تب داری و واکسنت رو به چند روز دیگه موکولش کردیم ایشالا سرماخوردگیت به زودی برطرف شه و زودتر واکسنت رو بزنیم مهربونم امروز خیلی شلوغ کردی و من عملا به هیچ کارم نرسیدم. عزیزکم هی غلت میزدی و به حالت چار دست و پا وامیستادی و جیغ میزدی، با دهنت صدا در میاوردی و آب دهنت رو میدادی بیرون و غش غش می خندیدی، قربون این خنده هات بشم که ما رو دیوونه ی خ...
3 مهر 1391

برای همسرم

                خوشبختی من در بودن با توست و روز رسیدن به تو تقدیر خوشبختی من است                تو آمدی و عمیق ترین نگاه را ازمیان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی                                          زیباترین گلهای دنیا تقدیم به تو          &nb...
3 مهر 1391

دوستم به دنیا اومد

امیر حسین جون تولدت مبارک دیروز خاله سعیده (دختر خاله ی مامان ) لذت شیرین مادر شدن رو تجربه کردن یه کاکول زری به دنیا اوردن مبارکشون باشه .خاله سعیده آخرین کاروان اعزامی  مامانای باردار تو فامیلا بودن که دیروز بارشون رو گذاشتن زمین ایشالا خودشون و کوچولوشون همیشهسالم و سلامت باشن. ایشالا دوستای خوبی براهم باشید ...
29 شهريور 1391

مسافرت آقا طاها

گل مامان چند روز پیش تصمیم گرفتیم با مامانی و بابایی و خاله سما و دایی امیر بریم مسافرت سمت قم کاشان و اصفهان که بعد از ظهر ٥شنبه  ٢٣ شهریور  راهی قم شدیم و رفتیم زیارت حضرت معصومه و بعدش رفتیم جمکران ( زیارتت قبول پسرم ) و تو هم پسر خوبی بودی و تو راه دوست داشتی جاده رو تماشا کنی. وشبونه رفتیم کاشان خونه ی یکی از فامیلامون که خیلی بهمون خوش گذشت و حسابی بهشون زحمت دادیم. و همون شب برای اولین بار سرماخوردی، فرداش تو راه اصفهان یه بند گریه می کردی. تا رسیدیم اصفهان بردیمت دکتر. بعد از خوردن داروهات کمی بهتر شدی ولی بازهم گریه می کردی مهربونم خیلی کلافه بودی ولی وقتی می رفتی بغل بابا آروم تر می شدی به خاطر همین موقعی که گ...
29 شهريور 1391

عروسی پوریا

پسر گلم دیروز عروسی پسر عمه پوریا به خوبی و خوشی تموم شد و تو هم خیلی ناز شده بودی ولی بر خلاف تصوراتم نسبت به عروسی قبل کمی کلافه شده بودی و هی جیغ میزدی ولی در کل پسر خوبی بودی
21 شهريور 1391

پسرم 3 ماهگیت مبارک

پسر گلم ماشاالله واسه خودت مردی شدی  دیگه ما رو خیلی خوب میشناسی تا ما رو میبینی بهمون می خندی و دوست داری که باهات بازی کنیم و حرف بزنیم. خیلی خوردنی هستی دوست دارم شکلاتم   ...
21 شهريور 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مسافر بهار می باشد