، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

مسافر بهار

20ماهگی مرد ما

عسلکم 20ماهگیت مبارک انشاالله 120 ساله بشی مامانم  تو این ماه دندونهای 13، 14، 15 و 16 خودنمایی کردن. شکر خدا نصف دندونات در اومدن   قندعسلم  لباس های عیدت رو هم خریدیم. مثل ماه می شی وقتی می پوشی. انشاالله لباس های دامادیتو برات بخریم   پسر باسلیقه ی من عاشق اطو کردن لباس، جارو کشیدن خونه، ظرف شستن و علاقه ی شدید به گردگیری کردن داری، به این کار می گی پاک . دیگه اکثر کلمه ها رو یاد گرفتی و تو حرف هایی که می زنی ازشون استفاده می کنی.                       دددویی: دستشویی                         &nbs...
2 بهمن 1392

آب بازی

پسر نازم عاشق آب بازی کردنی، مخصوصا تو حموم. دیشب با خاله معصومه(خاله ی مامان) رفتیم سرعین و شما اولین بارت بود که میرفتی استخر و یه جا این همه آب رو میدیدی. خیلی ذوق کرده بودی وبا تیوپ اردکی که دایی امیر برات خریده بود کلی آب بازی کردی.   این لیفت رو خیلی دوست داری: ...
19 دی 1392

آدم برفی

عسل مامان چند روزی میشه که یه برف حسابی تو اردبیل باریده و من خیلی دوست داشتم برات یه آدم برفی درست کنم ولی از شدت سرما نمی شد برم بیرون. خوشبختانه امروز سر ظهر، هوا خوب بود و عمو مسعود و بچه ها و من و شما رفتیم پشتبوم و از برفای اونجا یه آدم برفی بزرگ و خوشگل درست کردیم و شماهم کمکمون کردی. از برف بازی کردن لذت می بردی و من هم از دیدن شادی تو ذوق می کردم شکلاتم، آدم برفی رو خیلی خوب شناختی و حالا هرجا عکسش رو می بینی زود می گی: آیابفی یا بفی. بقیّه ی عکس ها در ادامه ی مطلب: fig   ...
2 دی 1392

شب یلدا

گلکم شب یلدات مبارک  عمرم امیدوارم عمرت مثل شب یلدا بلند باشه  امسال شب یلدارو اردبیل بودیم و باباجون پیشمون نبودن و امشب برای من طولانی ترین شب تنهایی بود  ولی بهمون خوش گذشت . عمومحمدرضا (شوهر خاله سما که چندماهیه باهم عقد کردن) امشب برا خاله سما شب یلدایی آورده بودن و برا شماهم یه خرگوش خوشگل خریده بودن که از دیدنش خیلی ذوق کرده بودی که دستشون درد نکنه   عمو مسعود، زن عمو الناز، 3نازناز، عمه مهناز و مهسا هم اومدن خونه ی مامانی و عمومسعود برا همه یه فال حافظ گرفتن. بابایی هندونه رو قاچ کردن که هندونه ی شیرینی بود و تو هم خیلی هندونه دوست داشتی و خوب خوردی پهلوان مامان: به قول خودت طادا دوی(طاها قوی) ...
2 دی 1392

اصلاح موهای گل پسری

امشب آقاطاها برای اولین بار به آرایشگاه کوکی جهت کوتاهی مو به همراه مامان وبابا رفتن. طاهاخان  که انگار از فضای کودکانه ی آرایشگاه زیاد خوشش نیومده بود تا پیشبند اصلاح رو پوشوندن شروع کرد به گریه کردن.و تو ماشین بازی ننشست ومامان مجبور شد تا پایان اصلاح، پسری رو تو بغل بگیره و پسری هم تا پایان کار آقای آرایشگر همین جور گریه می کرد و این از عکسش هم پیداست.   خواب کوچولوی ما بعد از یه گریه ی حسابی: عزیزکم خوب لالا کن ...
18 آذر 1392

18 ماهگی گل پسر

نازنینم 18امین ماه زندگیت مبارک  پسر قشنگم از این که خدای مهربون تو رو برای ما آفرید تا لذت مادر و پدر شدن رو توسط تو به ما بچشونه، از وجود پرمهرش عاشقانه سپاس‌گذاریم. جوجوی من ماشاالله شیطونی‌هات تمومی نداره و اصلا هم تکراری نیستن. شعرهای کودکانه‌ای که برات می‌خونم رو دوست داری و بیشتر از همه (یه توپ دارم جیل جیلی یه سرخ و سفید و آبو  میزنم زمین هاوا  میره) کلمه‌هایی رو که با قرمز نوشتم خودت میگی. برای کادوی 18 ماهگیت یه ماشین بازی بزرگ و دو دست لباس خوشگل خریدیم که وقتی می پوشی مثل ماه میشی. و اما اندر احوالات آقا طاهای 18 ماهه بعد از تزریق واکسن: موقع زدن واکسن خیلی گریه نکردی و خیل...
9 آذر 1392

فرهنگ لغت طاهاخان

گل پسرم ماشاالله زود زبون باز کردی و یه جورایی همه رو شگفت زده کردی.  اولین حرفی که زدی تقریبا حالت جمله داشت اونم نه جمله ی ساده بلکه جمله ی سوالی. از 6ماهگیت هر چیزی رو که می‌بینی و نظرت رو جلب می‌کنه میگی "این چیه؟" و تا جوابت رو نگرفتی دست بردار نیستی. روزی که وارد 16ماهگی شدی یه سرما خوردگی کوچولو داشتی و با بابایی و مامانی زهرا بردیمت دکتر و بعد از اومدن به خونه همین طوری ازت پرسیدم پسرگلم بزرگ شدی می خوای چی کاره شی و شما هم برگشتی گفتی "دو دور" اولش متوجه نشدم دوباره پرسیدم و شما بازم گفتی "دو دور" یعنی دکتر. ایشالا همین طوری که میگی باشه. پسرگلم ببینم چقدر رو حرفی که زدی وامیستی. خیلی عسلی مامان.  شیرین زبونم ب...
4 آبان 1392

برای همسرم

4 سال از باهم بودنمان گذشت و من هر روز پیش از پیش به این راز پی می‌برم که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین زندگی را برایم بسازی.  همسر خوبم با وجود پر مهرت و نگاه گرمت دنیایی از پاکی و صفا برایم به ارمغان آوردی. خوب من برای توصیف مهربانی‌هایت واژه ها یاری نمی‌دهند، چرا که تو خود قاموس مهربانی هستی عزیزم، بهترین انتخاب عمرم همراه شدن با تو در مسیر زندگی است بهترینم آرزو می‌کنم در کنار فرزندمان عاشقانه و صادقانه به پیوندی که بسته‌ایم تا ابد وفادار باشیم مهربانم سالروز یکی شدنمان مبارک ...
4 آبان 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مسافر بهار می باشد